واپسین لحظات شب بود
جناب نیچه اومد تو خوابم
روبروم واستاد
فیس تو فیس
اکت تو اکت
سیبیلاشو داد بالا منم سیبیلامو دادم بالا
لباشو غنچه کرد
چِسبوند رو لبام
همون لحظه از خواب بیدار شدم
دنیام عوض شده بود
عاسمون لاجوردی شده بود
عشق رفته بود تو پی گوشت و استخونام
از اون موقع
هرکیو میبوسم
دنیاش از این رو به اون رو میشه
پ.ن:جناب نیچه فرمودن هر کی میخواد در حضور محترمشون تشریف فرما بشه قبله امتحان جغرافیای دهم بدون استعمال کافئین و ریتالین و هر سنتی یا صنعتی دیگری شب را بیدار مانده و به سگ خوانی بپردازد.باشد که رستگار شوید.
------------------------------------------------------------
در 72 ساعت گذشته جهت مطالعه ی درس ها جغرافیا و ریاضی تنها 10 ساعت خفته ام
و این شیوه ی تکلم نیز اثر همان بوسه ی جناب نیچه می باشد فرزندانم
درباره این سایت