اغواگر



واپسین لحظات شب بود

جناب نیچه اومد تو خوابم

روبروم واستاد

فیس تو فیس

اکت تو اکت

سیبیلاشو داد بالا منم سیبیلامو دادم بالا

لباشو غنچه کرد

چِسبوند رو لبام

همون لحظه از خواب بیدار شدم

دنیام عوض شده بود

عاسمون لاجوردی شده بود

عشق رفته بود تو پی گوشت و استخونام

از اون موقع

هرکیو میبوسم

دنیاش از این رو به اون رو میشه


پ.ن:جناب نیچه فرمودن هر کی میخواد در حضور محترمشون تشریف فرما بشه قبله امتحان جغرافیای دهم بدون استعمال کافئین و ریتالین و هر سنتی یا صنعتی دیگری شب را بیدار مانده و به سگ خوانی بپردازد.باشد که رستگار شوید.

------------------------------------------------------------

در 72 ساعت گذشته جهت مطالعه ی درس ها جغرافیا و ریاضی تنها 10 ساعت خفته ام

و این شیوه ی تکلم نیز اثر همان بوسه ی جناب نیچه می باشد فرزندانم



من چ کسی هستم؟ این سوالی است که هر روز می پرسم.

مادرم می گوید : تو زیباترین گلی هستی که در باغچه ی زندگی ام دارم.

پدرم میگوید : تو حاصل پینه های دستان کسی هستی که عمرش را ذره ذره به پایش ریخت تا کسی شوی که هستی.

پدر بزرگم میگوید : تو لذت بخش ترین حسی هستی که هر پیرمرد می تواند حس کند.

برادرم می گوید : تو بهترین الگویی هستی که هر نوجوانی می تواند داشته باشد.خواهرم می گوید : تو حامی ترین حامی ای هستی که هر دختر آرزویش را دارد.

همسرم می گوید : تو محکم ترین تکیه گاهی هستی که هر دختر میتواند داشته باشد.دوستم می گوید : تو با معرفت ترین انسانی هستی که وجود دارد.

پس من آن چیزی نیستم که می گویم , آن چیزی هستم که تو در من می بینی.


ثلام همگی.

چطورین.؟

منم خوبم . درسا زیاد شدن دعا کنین واسم.

ب امید موفقیت همه.

 

 

 


شهادتت تو این لحظه شوک برانگیز ترین خبری بود ک میتونستم بشنوم.

انقلابی ، ضد انقلاب ، مسلمون ، کافر و. با هر عقیده و تفکری ک باشی اگ از کارهای حاج قاسم خبر داشته باشی از شجاعتش از . الان دلت خونه.

آمریکا باید تاوان پس بده و میده.

شهادت مبارکت حاج قاسم.


 

خورشید غروب کرده ولی هوا تاریک نشده.موج های سرکش آب جسورانه خودشونو ب ساحل ماسه ای جزیره خیالم می کوبن.صدای مرغ های دریایی که هنوز تا فصل کوچشون چند هفته ای مونده از اطراف ب گوش میرسه.من عاشق این کنسرت بی نظیر طبیعتم،صدای ی دسته کوچیک مرغ دریایی با صدای موج های دریایی ک احاطمون کرده.جزیره ی من ی جزیره ی خیالی وسط اقیانوس ذهنمه.جزیره ی خیال ی جزیره ی کوچیکه که میشه تو ده دقیقه ی دور کامل و دورش چرخید.جزیرمون پره از موز و انبه و نارگیل و ی نوع درخت ک نمیشناسمش.من اونو با ی دسته مرغ ماهی خوار شریک شدم.کلبه ی من درست وسط جزیره است . یک کلبه ی کوچیک بیست متری چوبی با ی شومینه ی سنگی تو ی کنجش.دیواراش از چوبای درختاییه ک با کلی زحمت از اطرافم قطع کردم تا فضا برای کلبه خالی کنم.سقفم ی سقفه شیروونیه که با برگای درخت ناشناس پوشونده شده تا توی فصل بارونای موسمی آب نشت نکنه.حیاطمون جنگله . 

ادامه مطلب

نیستی 

و نمی دانی 

نقاش شده ام

و هر روز

در قاب روزهای

تکراریم

انتظارت را 

با حسرت میکشم

.

این چن روز نت نداشتم

ب خاطر برنامه ای درسی که خواهر رویا برام ریخته بود(مرسی عاولی بود)میخواستم نت نخرم

ول خب خب دلم براتون سوخت

گفتم از داشتن همچین آدم فوق العاده ای محروم نشین



          چشمانت زیبا ترین حس شاعرانه ای بود که تجربه کرده بودم ؛ آنزمان که تو بی پروا گیسوانت را به دست موج های باد می دادی و با خنده هایت که دل هر عاشق دل سوخته ای چو مرا می لرزاند ، به چشمانم خیره می شدی و مرا به ضیافت اشرافی ات دعوت می نمودی و من عاشقانه تو را در آغوش می کشیدم و از جام لبانت هریسانه می نوشیدم.

          چشمانت ، جادوگران توانایی بودند و مرا جادو کردند و با هر نگاه وردی آغشته به عشق بر من می خواندند و مرا بیش از بیش از پیش تشنه ی تو و چشمان زیبایت می کردند.

          آری چشمانت همه چیز من شده بودند .

حال بنشین و فاصله را تماشا کن.

ای کاش می توانستم تو را دوباره داشته باشم.

کاش می شد دوبار و دوباره و دوباره تو را در آغوش بفشارم و ببوسم و در دریای بی کران چشمانت غرق شوم.

و "ای کاش هیچ کاشی ، کاش نمی شد"

_________________________________________

لینک چالش


دعوت شده توسط وب آرامم کن و رویا رویایی


دعوت می کنم از همزاد نیلگون(بهونه نیار که تا امشب وخت داری)



تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Onetemplate های نتورک Nathaniel کامي موزيک فروشگاه رسمی محصولات شمعدانی Game World باربری وی آی پی Jared سفر به انتهای شب